خونشویی از روی دست قاتلان شهید روحالله عجمیان/ جای بازیگر ضدامنیتی البته که سینما نیست!
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۵۳۹۸۴
همسان سازی میان قاتلان و عوامل اصلی اغتشاشات با شهدای مدافع امنیت علاوه بر بی حرمتی به ساحت مقدس شهدا، تنها یک برداشت ماتریالیستی از حوادث است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازگشت شاخص بورس به کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی، قهرمانی آرژانتین در جام جهانی فوتبال در قطر، آلودگی هوا و سیگنال برجامی ایران، پالس ضمنی آمریکا و اروپا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه اصلاحطلب هممیهن روایتی از جلسه دبیر شورای عالی امنیت ملی با سیاسیون منتشر کرده و نوشته است:
این جلسات نمیتواند از سوی علی شمخانی به صورت خودسر باشد و بهعبارت دیگر از سوی حاکمیت برنامهریزی شده است. به عبارت واضحتر، شاید برگزاری جلساتی در این سطوح را روزنه امیدی بتوان تلقی کرد که مسئولان بهدنبال برداشتن گامهایی در راه اصلاح امور برای کاهش نارضایتی جامعه و بازگشت آرامش باشند. در همین جلسه با شمخانی پیشنهادهای سهگانه را مطرح شده که میتواند زمینهساز آرامش در جامعه باشد. در این جلسه شه راهکار ارائه شده است:۱- باید تریبونی برای اعتراضات در نظر گرفته شود ۲- در موضوع انتخاباتها باید به مردم اطمینان بدهیم که در بررسی صلاحیتها به مرّ قانون عمل خواهیم کرد. ۳- برخی اصول قانون اساسی با هدف کارآمدی بیشتر نظام سیاسی باید اصلاح شوند.
روزنامه اعتماد نیز به بررسی احکام قوه قضائیه پرداخته و در تحلیلی عجیب خاستگاه اجتماعی قاتلان را با شهدای مدافع امنیت یکسان دانسته است! در این یادداشت آمده است:
مرحوم روحالله عجمیان به شکل دردناکی کشته شد. بررسی ابعاد خشم ناشی از تحولات اخیر وظیفهای ملی برای اهالی علوم انسانی در ایران است که بیش از پیش در بررسیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و روانشناسانه خود ابعاد و علل بروز چنین خشمی را بررسی و به عمق و ریشهها نظر کنند و سیستم سیاسی بر این اساس با بازنگری در رویههای معیوب گذشته به تجدیدنظر بپردازد، چراکه یکی از نتایج رویکردهای پیشین رودررویی شهروندان ایرانی است که به شکاف اجتماعی و قطببندی اجتماعی و گسلی منجر شده که جز خشونت و خونریزی و برادرکشی دستاوردی نخواهد داشت. برای این موضوع باید فکری اساسی کرد.
در بخشی دیگر از یادداشت اعتماد آمده است:
بنابراین پیشنهاد میکنم با مدارا و بخشش و بررسیهای عمیق، ریشهها را درمان کرده و برای مدیریت و کاهش این خشم چارهای اندیشیده شود. قربانی شدن روحالله عجمیان در اتوبان کرج دردناک و غمانگیز است اما دردناکتر و غمانگیزتر، استمرار این چرخه است. برای توقف این چرخه تدبیر نیاز است. ورود مشفقان و دلسوزان و دردمندان ضروری است. اجازه ندهیم زخمها بیش از این عمیق شود. جانهای بیشتری ستانده و بر میزان خشم افزوده شود. راه ایران آینده از مسیر بخشش و گذشت باید بگذرد.
همسان سازی میان قاتلان و عوامل اصلی اغتشاشات با شهدای مدافع امنیت علاوه بر بی حرمتی به ساحت مقدس شهدا، تنها یک برداشت ماتریالیستی از حوادث است! بررسی موردی و شرح زندگی قاتلان و شهدا اغتشاشات اخیر نشان میدهد که شکل تربیتی، مدل خصلتی و رفتاری آنها به هیچ عنوان شبیه یکدیگر نیست. قاتلان شهید روحالله عجمیان به اعتراف خودشان در دادگاه از یک طبقه خاص اجتماعی بوده که منکرات را برای خود عادی سازی کرده بودند، این افراد از لحاظ خانوادگی افرادی منزوی بوده که سطح خشونت رفتاری در میان اعضای خانواده به شدت بالا بوده و استفاده از برخی موارد چون مواد مخدر میانشان رایج است؛ در آن سو روح الله عجمیان با وجود محرومیتهای مالی در یک خانواده انقلابی رشد کرده که با عشق به حضرت امام(ره) نام فرزندشان را روحالله گذاشتهاند؛ این یکسان سازی با هدف تخفیف مجازات قاتلان و آمران علاوه بر توهین به خانواده معزز این شهید؛ ادامه خطی است که روزنامه اعتماد برای رسانههای تروریستی در آن سوی آب طراحی و اجرا میکند.
روزنامه شرق خبر از بازگشت حسن روحانی به سیاست پس از مدتها سکوت داده و مینویسد:
درحالیکه گمانهزنیها درباره حضور چهرههای سیاسی در انتخابات مجلس آینده آغاز شده، چالش و احتمال مشارکت حداقلی مردم میتواند حساسیتزا باشد؛ اما اقدامات کافی برای افزایش اعتماد عمومی و بازگشت امید به تغییر از طریق صندوقهای رأی انجام نشده است. از یک سو احتمال آمدن علی لاریجانی برای تکیهزدن به صندلی ریاست مجلس آینده است و از سویی نام حسن روحانی مطرح شده است که از سکوی مجلس برای بازگشت به سیاست بهره خواهد برد. هرچند همه اخبار در حد گمانهزنی هستند و آمدن و نیامدنها فعلا دلمشغولی برای افکار عمومی ایجاد نکرده است؛ اما بازار تکذیبها هم درحال گرمشدن است. دراینبین با سکوت حسن روحانی بهتازگی شایعه احتمال نامزدی او برای مجلس منتشر شده است.
شرق در ادامه نوشته است:
اید دید حسن روحانی بهعنوان یک راست میانهرو در ائتلاف با علی لاریجانی برای ورود به عرصه انتخابات آنهم در شرایطی که احتمال استقبال مردم از انتخابات کم است، اصلا تمایلی دارد یا خیر!؟ هرچند درباره لاریجانی اخبار بیشتری برای ورودش به انتخابات منتشر شده است؛ ازجمله معاون سیاسی حزب مؤتلفه اسلامی گفته است: «آقای لاریجانی از مدتها پیش جلسات ستادی و هماندیشی و دیدارهای گسترده با چهرههای سیاسی را کلید زده است.
جای بازیگر ضدامنیتی سینما نیست!
روزنامه جوان درباره بازداشت ترانه علیدوستی نوشته است:
جای بازیگر در زندان نیست، اما کسی که با امنیت بازی میکند، باید منتظر رفتار متناسب هم باشد. حتی اگر شهرت خود را مدیون بازیگری باشد. کسی که کنشگریاش را روی موج شهرت هنریاش سوار کرده و از تخصص هنریاش برای تأثیرگذاری سوءاستفاده میکند، نمیتواند انتظار داشته باشد همین شهرت هنری برای او مصونیت قضایی بیاورد و با مردم عادی در برخورد قضایی متفاوت باشد. وقتی قرار است نقش امنیتی ایفا کنیم، هزینههای این بازی را هم باید بپردازیم و این شکل بازیگری ممکن است به لوکیشن زندان هم برسد. ترانه علیدوستی پیش از این با دو حاشیه غیرهنری دیگر هم در افکار عمومی روبهرو بوده است؛ اولی مربوط به بازی او در سریال شهرزاد و ماجرای دزدی تهیهکننده سریال در پرونده بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان است و حاشیه دیگر او مربوط به جنبش «میتو» است که برگشته از عنوان لاتین جنبشی علیه تجاوز جنسی به زنان است که ترانه علیدوستی موج آن را در سینمای ایران شروع کرد و افشاگریهایی علیه برخی از تعرضات به زنان سینما داشتند.
در ادامه این گزارش آمده است:
عدم راستیآزمایی ادعاها و انتشار بدون سند ادعاهای تعرض و تجاوز، و نیز نگاه تبعیض آمیز نسبت به همقبیلهایها باعث شد موجی که او شروع کرده با انتقادات جدی در فضای عمومی روبهرو شود. از سویی این موج بر وجود فساد در پشت پرده سینما صحه میگذاشت. با این حال دستگاه قضایی با او برخوردی نکرد. حالا علیدوستی در بازی جدید خود، نتوانسته باز هم از اغماض قضایی بهره ببرد و باید دید او میتواند ادعاهای خود را که مورد نظر دستگاه قضایی بوده ثابت کند یا خیر. اما طبعاً دیگر گزاره «جای هنرمند در زندان نیست» محلی از اعراب ندارد و یک بازیگر، باید پاسخگوی رفتارهای آشوبگرانه خود باشد.
بازگشت پرقدرت شاخص بورس به کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی
شاخص کل بورس در ادامه روند صعودی خود طی روزهای اخیر، دیروز هم با رشد پرقدرت بیش از ۳۰ هزار واحدی توانست پس از ۱۶۵ روز دوباره به جایگاه یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی برسد. روزنامه کیهان در اینباره نوشته است:
تیرماه امسال آخرین روزی بود که شاخص کل بورس در کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی قرار داشت و از آن روز دماسنج بازار سهام به دلیل افتهای پیدرپی هرگز نتوانسته بود به این کانال برگردد اما ۲۷ آذرماه این اتفاق میمون رخ داد و شاخص کل در پایان معاملات با افزایش ۳۰ هزار و ۳۰۹ واحد به رقم یک میلیون و ۵۰۰ هزار و ۲۴۲ واحد رسید. همچنین شاخص کل با معیار هموزن با رشد ۷۴۸۳ واحد به رقم ۴۴۳ هزار و ۹۶۲ واحد رسید و ارزش بازار در بورس تهران هم بیش از پنج میلیون و ۵۵۲ هزار میلیارد تومان شد. معاملهگران بیش از ۱۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون سهام حقتقدم و اوراق مالی در قالب ۴۸۷ هزار فقره معامله و به ارزش ۵۸۳۸ میلیارد تومان داد و ستد کردند. ضمن اینکه همه شاخصهای بورس در روز گذشته سبز بود. فرابورس ایران هم دیروز اوضاع مناسبی داشت به گونهای که شاخص کل در پایان معاملات با افزایش ۱۶۴ واحد به رقم ۱۹ هزار و ۲۲ واحد رسید. ارزش بازار اول و دوم فرابورس به بیش از یک میلیون و ۳۴ هزار میلیارد تومان شد و ارزش بازار پایه فرابورس که شامل شرکتهای تازهوارد و شرکتهای اخراجی از بازارهای اصلی است به بیش از ۳۵۸ هزار میلیارد تومان رسید.
روزنامه ایران نیز در تیتر اول خود به رشد شاخصهای بورس واکنش نشان داده و مینویسد:
از ابتدای آذرماه در حدود ۳۰۰ هزار کد به کدهای حقیقی فعال در بازار افزوده شده و تعداد معاملات حقیقی نیز ۱۷ درصد افزایش یافته است. قیمت ارز در کنار افزایش قیمت جهانی فلزات اساسی و محصولات شیمیایی سهام این گروههای معاملاتی را صعودی کردبررسی روند قیمتهای جهانی فلزات اساسی نشان میدهد، این کالاها در پی افزایش نسبی تقاضا در کشورهای بزرگ متقاضی مانند چین، با افزایش قیمت روبهرو شدهاند و آخرین قیمتهای معامله شده در بورس فلزات لندن، بورس شانگهای، بازار فولاد ترکیه و سایر بازارها از میانگین قیمتها در سه ماه گذشته بالاتر بوده است.
همچنین کارشناسان براین باورند که با توجه به محدودیتهای انرژی و گرانی حاملهای انرژی در کشورهای صنعتی، تقاضای فلزات به سمت کشورهایی که به انرژی ارزانتر دسترسی دارند میرود و فروش شرکتها به منظور مقاصد صادراتی نیز افزایش خواهد یافت که این موضوع نیز خوشبینی فعالین بازار برای بهبود عملکرد شرکتهای فلزی در ایران را به دنبال داشته است.
مشق سیاست در زمین فوتبال
روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به درسهای جامجهانی و نسبت فوتبال، سیاست و دیپلماسی پرداخته و نوشته است:
جامجهانی در قطر وجه بینالمللی هم داشت، میزبان برای اولینبار در تاریخ مقابل ارزشهای دیکتهشده غرب ایستاد تا جایی که در رسانههای اصلی آنها مورد هجمه هم بود. به بازی اول تیم ملی آلمان نگاه کنید که بازیکنان تیم چگونه به ممنوعیت تبلیغ برای همجنسبازی واکنش نشان میدهند. قطر حتی رئیس فیفا را هم تبدیل به بلندگوی خودش کرد. احتمالا عدهای بگویند خوشا به دلار نفتی. کسی منکر اهمیت پول قطر نمیشود ولی مقاومت قطریها مقابل اروپاییها برای ممنوعیت همجنسبازی و سرو مشروبات الکلی در ورزشگاه در رویای برخیها در ایران هم امکان نداشت. برای قدرتنمایی به عناصر و مولفههای قدرت نیاز داریم.
در ادامه سرمقاله این روزنامه آمده است:
جامجهانی در قطر اما اولین جامی است که بیش از یک قهرمان داشت؛ جام بیستودوم چند دهه بعد از اولین تلاشها برای عادیسازی اشغالگری صهیونیستها و حذف موجودیت فلسطین، و بعد از موج سنگین خرید دولتهای عربی برای ارتباط با اسرائیل، مساله فلسطین را از لایههای زیرین جهان اسلام به بالاترین نقطه رسانهای در افکار عمومی جهان رساند. حالا دیگر سانسور و کتمان مساله فلسطین به بهانه عکس یادگاری دولتها با صهیونیستها ممکن نیست، چون مردم عادی کشورهای مسلمان با پرچم فلسطین به میدان آمدند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت مرور روزنامه ها ویژه های مشرق حسن روحانی روزنامه ایران شهید روح الله عجمیان آرژانتین شورای عالی امنیت ملی علی شمخانی روزنامه کیهان روزنامه اعتماد روزنامه جوان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی یک میلیون و ۵۰۰ هزار روح الله عجمیان میلیارد تومان حسن روحانی جام جهانی شاخص کل شرکت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۵۳۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام